سلاااااااااااام سلاااااااااااام سلاااااااااااام سلاااااااااااام خوبید؟منم خوبم! خیلی فرصت ندارم اومدم یه کوچولو بنویسم و برم چند روزه همش صبح می ریم نظر.آبا.د پیش کارگر بناها و شب می آییم( وسایل لازمشون میشه و می ریم می گیریم و از این کارا دیگه). امروز نرفتیم چون قرار بود ماشین پیامو ببرند نمایندگی.، اون روز که برده بودیم نصفه نیمه سرویسش کردند یه قطعه نداشتند که گفتتد بعدا زنگ می زنیم بیارید عوضش کنیم که دیروز زنگ زدند و صبح ساعت شش و نیم هفت پیام ماشینو آورد با پیمان رفتند گذاشتند نمایندگی و پیمان اومد خونه و پیام هم از همونجا رفته بود خونه شون که بخوابه چند روزه که داره توی یه آژانس کار می کنه و به قول پیمان دو روز کار نکرده خسته شده.خلاصه پیمان اومد و صبونه خوردیم و پیمان گفت حالا که امروز نمی ریم نظر.آبا.د پاشو بریم انقلا.ب کتاباتو بخریم بلند شدیم با مترو رفتیم چهار پنج تا هم کتابای ترم قبلمو بردم گفتم الکی موندند تو خونه برم بدم بهشون پولشو بگیرم یا با کتاب تعویض کنم که چهارتا کتابمو نودو هفت تومن فروختم و دو تا کتاب می خواستم که یکیش کلا پیدا نشد گفتند هفته بعد می یاد اون یکی رو هم گرفتم چهل و پنج تومن و دیگه رفتیم یه آب میوه خوردیم و چهار اینجورا برگشتیم تو راه هم زنگ زدند که ماشینتون آماده است پیمان زنگ زد به پیام اونم اومد تو مترو و سوار شد و اومد پیشمون و رفتیم ایستگاه گلشهر (یکی از محله های کرج که به نمایندگی نزدیکتر بود) پیاده شدیم و رفتیم ماشینو تحویل گرفتیم و الانم داریم می ریم سنگک بگیریم و بریم خونه که فعلا تو ترافیکیم و هنوز نرسیدیم نونوایی
درباره این سایت